Ishq Agar Dar Jelwa

عشق اگر در جلوه آرد پرتو مقدور را 
ازگداز دل دهد روغن چراغ طور را 
بی نیازی بسکه مشتاق لقای عجز بود 
کرد خال روی دست خود سلیمان مور را

گر دلی داری تو هم خون ساز و صاحب نشئه باش 
می شدن مخصوص نبود دانهٔ انگور را 
در طریق نفع خود کس نیست محتاج دلیل
بی عصا راه دهن معلوم باشد کور را

من نظر باز گرفتن نتوانم همه عمر
از من ای خسرو خوبان تو نظر باز مگیر

در طریق نفع خود کس نیست محتاج دلیل
بی عصا راه دهن معلوم باشد کور را

Leave a Reply

Pin It on Pinterest

en_USEnglish