بیا و كشتی ما در

بیا و كشتی ما در شط شراب انداز
خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به كشتی باده درافكن ای ساقی
كه گفته‌اند نكویی كن و در آب انداز

ز كوی میكده برگشته‌ام ز راه خطا
مرا دگر ز كرم با ره صواب انداز
بیار زان می گلرنگ مشك بو جامی
شرار رشك و حسد در دل گلاب انداز

اگر چه مست و خرابم تو نیز لطفی كن
نظر بر این دل سرگشته خراب انداز
به نیم شب اگرت آفتاب می‌باید
ز روی دختر گلچهر رز نقاب انداز

مهل كه روز وفاتم به خاك بسپارند
مرا به میكده بر در خم شراب انداز
ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت
به سوی دیو محن ناوك شهاب انداز

Pin It on Pinterest

da_DAدری